یکی از شعائر مختصّ شیعه که در هیچ مکتب و ملّتی نظیر و مشابهی برای او نمیتوان یافت مسأله اربعین حضرت أباعبداللَه الحسین علیه السّلام است؛ و این از اختصاصات فرهنگ تشیع است. زیارت مخصوصه آن حضرت در روز اربعین شعار مخصوص شیعه است، و برای هیچ فردی از سایر معصومین علیهم السّلام حتّی برای رسول اکرم صلّی اللَه علیه و آله و سلّم این مسأله وجود ندارد. زیارت حضرت سید الشّهداء علیه السّلام در روز اربعین و اقامه مجلس عزا برای آن حضرت فقط و فقط اختصاص به ایشان دارد!
امام حسن عسکری علیهالسّلام زیارت اربعین را علامت ایمان و شعار شیعه میداند
در کتاب «إقبال»، سید بن طاووس با إسنادش به أبیجعفر طوسی، و او با إسنادش به امام حسن عسکری علیه السّلام روایت میکند که آن حضرت فرمودند:
عَلاماتُ المؤمنِ خَمسٌ: صَلَواتُ إحدی و خَمسینَ، و زیارةُ الأربعینَ، و التَّخَتُّم بِالیمینِ، و تَعفیرُ الجَبینِِ، و الجَهْرُ بِبسم اللَه الرَّحمنِ الرَّحیمِ1
«نشانههای مؤمن پنج چیز است: اوّل: نماز پنجاه و یک رکعت (واجب و نافله در طول شبانه روز). دوّم: زیارة اربعین حضرت سید الشّهداء علیه السّلام. سوّم: انگشتر در دست راست نمودن. چهارم: پیشانی بر خاک گذاردن. پنجم: بلند گفتن بسم اللَه الرّحمن الرّحیم در نمازهای جهریه (صبح، مغرب و عشاء).»
زیارت حضرت سید الشّهداء در روز اربعین از مختصّات شیعه میباشد، و امام حسن عسکری علیه السّلام آنرا بعنوان شعار و علامت شیعه بیان فرمودهاند. چنانچه سر بر خاک گذاردن، و بسم اللَه را بلند گفتن، و نوافل را طبق دستور أئمّه معصومین علیهم السّلام بجای آوردن، و انگشتر در دست راست نمودن نیز از اختصاصات شیعه است.
امروزه در جامعه شیعه «اربعین» ویژگی شعارگونه خود را از دست داده است
متأسّفانه امروزه مسأله اربعین از دائره شعار تشیع و ویژگیهای او پا فراتر نهاده، و به سایر افراد از هر طبقه و هر مرتبه سرایت نموده است، و به عنوان یک سنّت و روش تخلّف ناپذیر و عادت حتمیه در بین شیعه در آمده؛ چیزی که حتّی در بین سایر افراد از ملل اسلام وجود ندارد. و خصوصیت این موضوع و انتسابش به حضرت سید الشّهداء علیه السّلام طبعاً از میان رفته است. و این موضوعی است که قطعاً مخالف با مبانی مکتب تشیع و اصول معتقده مذهب و رِضای اهل بیت علیهم السّلام است.
امتیاز شیعه در پیروی و اطاعت و انقیاد بیچون و چرا از امام معصوم است؛ نه چون سایر فِرق اسلامی که با کنار نهادن یکی از دو رکن اساسی ثقلین یعنی عترت رسول خدا، و گرایش به افراد و اشخاص دیگر، طبعاً مسیر و ممشای خود را از شاهراه سعادت و فلاح به بوادی ضلالت و غوایت و مهالک موبقه منحرف نمودند، و با دخالت دادن قیاسات و استحسانات و سلیقههای شخصی بکلّی مسیر دین و حیات خود را بر توهّمات و تخیلات و خرافات بنا نهادند، و زمام امور دین و دنیای خود را به دست جهّال و معاندینی چون أبوحنیفه و غیره بسپردند، و خسران دنیا و آخرت را برای خود اختیار و انتخاب نمودند.
بنابراین رمز فلاح و رستگاری شیعه در متابعت او از سنن و دستورات ائمّه خود میباشد و بس! و او هرگز حقّ ندارد در دستورات و مبانی القاء شده از طرف زعمای معصومین علیهم السّلام دخل و تصرّفی بنماید و از حدود تعیین شده در قضایا و موضوعات عبادی و اجتماعی قدمی فراتر بگذارد؛ که اگر بگذارد به همان خسارت و مهلکه دچار خواهد گشت که سایرین در آن مهالک گرفتار آمدند.
شیعه نباید خودسرانه عمل کند و از پیش خود حکمی را کم و زیاد کند؛ و تمام چشم و گوش و حواسّش باید متوجّه مرام و مبانی ائمّه خود باشد و به تلقینات و القاءات عوام توجّه نکند، و برای خوشآمدن عوام از اصول موضوعه خود دست بر ندارد، و رضای خدا و امام زمان أرواحنا فداه را بر مصالح دنیوی و هیاهوهای عالم اعتبار و توهّم و شایعات و رضایت عدّهای نادان و بیخبر از مبانی تشیع ترجیح دهد.